سالها پیش، آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از سوی خمینی (رهبر ایران) به عنوان روز جهانی قدس نامگذاری شده است و مردم ایران و به تبع آن برخی مردم دیگر کشورها در این روز برای دفاع از حق مردم مسلمان فلسطین و اعتراض به «جنایتهای اسرائیل» به خیابانها آمده و با سردادن شعارهایی علیه آمریکا، اسرائیل و… نفرت و انزجار خود را از آنها اعلان میکنند.
این ظاهر قضیه روز قدس است که البته بسیاری از سادهاندیشان آن را باور کرده و میپذیرند که ایران دلسوز فلسطین و فلسطینیان است. چه بسا افرادی هستند که این کار را برگ زرَینی در کارنامه جمهوری اسلامی به حساب میآورند و از نظام ایران به عنوان دولت حامی مظلومان و مستضعفان یاد میکنند و سران آن را پرچمداران ظلمستیزی میدانند!
از طرفی، جمهوری اسلامی نیز دقیقا خواهان چنین چیزی است و میکوشد این باور را به دیگران بقبولاند. اما اگر خواسته باشیم از زاویه دیگری به روز قدس بنگریم و در این مورد کندکاوی داشته باشیم، حقیقت قضیه آشکار میشود و آنگاه است که در خواهیم یافت که واقعیت روز جهانی قدس چیز دیگریست و هدف از برگزاری راهپیمایی در این روز متفاوت از آن چیزی است که از رسانههای جمهوری اسلامی به مردم تلقین میشود.
البته بهتر است قبل از هر سخنی در این مورد به این موضوع اشارهای داشته باشیم که دفاع از مردم مظلوم فلسطین و دیگر مظلومان جهان اسلام به هر نوع و روش در هر کجا که باشد، کار بسیار پسندیده است و خوشا به سعادت آن دولت و ملتی که برای دفاع از مظلومان و خصوصا ستمدیدگان فلسطین دست همت بالا بزنند و به داد آن بینوایان برسند.
چه خوش نصیباند کسانی که برای خدا -نه به خاطر منافع شخصی- همواره در پی آنند که به برادران دینی خود در هر گوشهای از جهان اسلام خواه فلسطین باشد، عراق، افغانستان، سوریه، یمن، ترکستان در چین و یا کشمیر در هندوستان و غیره… یاری برسانند و دست کمک به سویشان دراز کنند. اما روز قدس برای رژیم ایران معنایی دیگر دارد و فواید زیادی که از روز قدس نصیب ایران میشود، کمتر مناسبتی میتواند چنین فوائدی برای این کشور داشته باشد.
اولین فایده بزرگی که از برگزاری راهپیمایی روز قدس نصیب رژیم ایران میشود، این است که چهره تخریبشده آن را در نزد ملتها بازسازی میکند و از وی چهرهای ظلمستیز ساخته، ملتها را نسبت به آن خوشبین میکند. با توجه به کارنامه سیاهی که همواره حکومت ایران بر اثر دخالت در امور کشورهای همسایه و نیز کشورهای فقیرنشین از خود به جای گذاشته است، روز قدس میتواند سرپوش بسیار خوبی روی سیاه کاریهای نظام جمهوری اسلامی باشد که به جهانیان تلقین کند که دخالتهای وی از روی دلسوزی و نه به خاطر منافع شخصی است. در یک کلام میتوان گفت رژیم ایران از مردم مظلوم فلسطین به خاطر اعاده حیثیت از دسترفته خود مایه میگذارد.
دومین فایده ای که از برپایی راهپیمایی روز قدس نصیب جمهوری اسلامی میشود تبلیغ مذهب شیعی به عنوان مذهب ظلمستیز میباشد. حکومت ایران به عنوان نماد حکومت دینی- شیعی در منطقه و حتی جهان شناخته میشود و از آنجا که ولایت فقیه که به عقیده شیعه نایب امام زمان و اولیالامر در زمان غیبت است، بالاترین منصب حکومتی را در اختیار دارد، تمام اعمال و حرکات و سکنات جمهوری اسلامی به عنوان اساس و بنیان مذهب شیعه و نماد شیعهگری به حساب میآید. به این خاطر است که جمهوری اسلامی همواره کوشیده است که با ژست ظلمسیزی گرفتن، مذهب شیعه را مکتبی مقاوم و ایستاده در مقابل ظلم و تجاوز معرفی میکند و افراد سادهاندیش و کماطلاع را با ظاهر ظلمستیزانه خود بفریباند.
سومین فایدهای که روز قدس برای رژیم ایران به ارمغان میآورد، این است که ایران را کشوری وحدتخواه و انسجامطلب معرفی میکند. جمهوری اسلامی ایران اگرچه در واقع پرچمدار تفرقه و نماد نفاق و دو دستگی است؛ اما برای فریفتن افکار عمومی همواره دم از وحدت و یکپارچگی مسلمانان میزند و خود را علمدار وحدت میداند؛ لذا به خاطر اینکه به سایر ملتها بگوید که وحدتخواهی ما در حد شعار نیست، بلکه عملا ما در راه وحدت قدم بر میداریم اقدام به هیاهو به راه انداختن در روز قدس میکند.
چهارمین منفعتی که از راهپیمایی روز قدس به جیب سران رژیم ایران میرود، ابرقدرت نشاندادن نظام حاکم بر ایران است.
جمهوری اسلامی سالهاست در پی آن است به هر قیمتی شده خود را به عنوان ابرقدرت منطقه معرفی کند و علاقه آن برای ابرقدرتشدن روز به روز بیشتر میشود و حاضر است برای ابر قدرتشدن یا حداقل ابرقدرت نشاندادن خود هرگونه هزینهای را متحمل شود؛ زیرا سردمداران رژیم ایران بر این حقیقت واقفاند که اگر بتوانند خود را به عنوان ابرقدرت منطقه معرفی کنند، خیلی راحت و بدون دردسر خواهند توانست خون ملتهای ستمدیده را بمکند به صورتی که صدای کسی در نیاید؛ لذا روز قدس بهترین فرصت برای متحققشدن این آرزوی آخوندهای رژیم ایران است.
با توجه به آنچه ذکر شد، مشخص میشود که نظام حاکم بر ایران نهفقط برای مردم فلسطین دل نمیسوزاند، بلکه در واقع هیچگونه علاقهای به رهایی فلسطین و فلسطینیان از زیر یوغ اسرائیلیها نداشته و ندارد؛ زیرا پر واضح است که ملت فلسطین و حتی حماس که ایران همواره برای آن دایه مهربان تر از مادر بوده، سنیمذهب هستند و شیعه و خصوصا شیعه صفوی که امروز در ایران زمام حکومت را در دست دارد فلسفه وجودی آن مخالفت با اهل سنت است.
جمهوری اسلامی سالانه میلیاردها دلار را صرف سنیستیزی در جهان میکند و در داخل خاک ایران سالانه هزاران سنی را فقط و فقط به جرم سنیبودن به خاک و خون میکشد و در راه از پای در آوردن اهل سنت از هیچ کوششی دریغ نمیورزد. حال چطور این نظام برای دفاع از همین اهل سنت در فلسطین میلیونها دلار هزینه میکند؟
اگر واقعا جمهوری اسلامی مدافع حقوق مسلمانان است و برای آنان دل میسوزاند چرا جنایتهایی دولت چین علیه مسلمانان را حتی برای یکبار هم که شده محکوم نکرده است؟! اگر سران ایران در ادعای خود صادقاند چرا مسلمانان اهل سنت کشور خود را همواره در خفقان قرار میدهند و با اندک بهانهای دست به قتل و کشتار آنان میزنند؟! اگر نظام ولایت فقیه داعیه دفاع از مسلمانان را دارد، چرا برای شعلهور شدن جنگ در افغانستان، عراق، سوریه و یمن آب به آسیاب دشمن ریخته و همواره در پی تحریک دشمنان علیه این ملتهای مظلوم و ستم دیده است؟!
نظرات نویسندگان لزوما بازتابدهنده خط مشی و رویکرد شبکه رسانهای بیان نیست.