اگر فقط یک چیز در مورد بایدن آموخته باشیم، این است که وقتی ایده بدی به ذهنش خطور میکند، به هیچ وجه نمیتوان او را متقاعد کرد که آن را کنار بگذارد یا به نظرات مخالف گوش دهد.
به گزارش واحد ترجمه شبکه رسانهای بیان، به نقل از نیویورک پست، رویه سرسختانه بایدن و تمایل به اثبات یک مفهوم بدون زیر سؤال بردن آن تا حد زیادی به توضیح این مسئله کمک میکند که چرا او نسبت به طالبان بسیار خوشبین بود و نسبت به گزارش کارشناسان اطلاعاتی مبنی بر خروج دیوانهوار او از افغانستان بدون اطمینان از اینکه آمریکاییها، متحدان، افغانها و گنجینه تجهیزات نظامی آمریکا جا نماند، بیخیال بود.
بنابراین، آیا اکنون کسی میتواند به وعدههای خود درباره توافق هستهای ایران اعتماد کند؟
بایدن انتخاب شد تا به ما کاخ سفید با صلاحیت، همدلی و راستگویی بیشتری نسبت به همتای قبلی خود بدهد؛ اما ماجرای افغانستان برعکس این ثابت کرد، همانطور که حتی رسانههای اصلی لیبرال و حامی او نیز به این موضوع اعتراف کردهاند.
شاید مشاوران وی درست فکر کنند که مردم به زودی افغانستان را فراموش خواهند کرد؛ اما قضاوت نادرست رئیسجمهوری ممکن است او را به اشتباه بزرگتری با ایران سوق دهد.
بایدن برای احیای توافق هستهای ایران که دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا در سال 2018 آن را فسخ کرد، مصمم است. اکنون این سؤال مطرح است که آیا او هنوز در احیای این پیمان خطرناک که حتی بیشتر از زمان انعقاد آن بیارزش شده است، به طور قطعی مصمم است؟
ترامپ حق داشت رهبران ایران را مجبور کند اشکالات معامله باراک اوباما، رئیسجمهوری سابق با آنها را برطرف کنند. از آن زمان، ایرانیان آنقدر تقلب کرده و از مفاد سست برجام استفاده کردهاند که به سختی میتوان دید چگونه حتی یک توافق جدید، آنها را از عبور از آستانه هستهای بازمیدارد. این امر اگر «بند غروب» را که در پایان این دهه منقضی میشود نادیده گرفته شود، به آنها راه قانونی برای دستیابی به سلاح هستهای میدهد.
اما به جای موافقت سریع با ورود به توافقنامه 2015، همانطور که بایدن میخواست، ایرانیان در مذاکرات در وین به سختی بازی کردهاند. آنها مانند اوباما، ضعف و تمایل بایدن به توافق را به هر قیمتی احساس میکنند. بریدن و اداره بیقیدوشرط بایدن در افغانستان و صدمهای که به جایگاه آمریکا در جهان وارد کرد، رژیم ایران را بیش از پیش جسور کرده است. اکنون تهران باید کاملاً مطمئن باشد که میتواند واشنگتن را وادار به لغو همه تحریمها (که رژیمِ غالباً خطرناک را غنیتر و قدرتمندتر میکند)، کند بدون آنکه به رویاهای هستهای خود یا حمایت از تروریسم پایان دهد.
یک رئیسجمهور معقول این شهامت را خواهد داشت که از آنچه در حال حاضر تلاش ناموفق برای جلب رضایت ایران است، فاصله بگیرد. او خواهد آموخت که افکار خود را پس از ماجرای افغانستان زیر سؤال ببرد. او باید تحریمهای اقتصادی را دوچندان کند و به دنبال متحدانی مانند اسرائیل و کشورهای معتدل عرب باشد تا جبههای متحد تشکیل دهند و تهران را مجبور به عقبنشینی کند.
اما این روش جو بایدن نیست.
همانند اتکای احمقانه بایدن به طالبان برای حفظ قول خود، بار دیگر وی بر سر امنیت غرب، اسرائیل و کشورهای عربی شرط بسته که ایران به توافق بیاعتبار اوباما یا حتی تقویت آن پایبند است.
به یاد داشته باشید، سابقه بایدن در مورد گرفتن رضایت از تهران حتی به قبل از اوباما برمیگردد. اکنون او کاملاً متعهد به روشی است که به موجب آن ادعا میشود دیپلماسی میتواند ایران را به طور جادویی وارد جامعه ملل کند. بایدن همچنان در مورد تعهد خود برای خروج از افغانستان هر چه که باشد، احتمالاً دوباره مفهوم احمقانهای را که مدتها پس از منطقی شدن در ذهن او گیر کرده است دو برابر میکند.
نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل این هفته در واشنگتن خواهد بود و سعی میکند تا حدودی او را ترغیب کند تا به حرف متحدان آمریکا در این مورد گوش دهد. اما بیتردید بنت نتیجهگیریهای عاقلانهای از افغانستان گرفته است و احتمالاً نمیتواند روی حمایت دولت آمریکا حساب کند.
هر آنچه ما درباره جو بایدن میدانیم به ما میگوید که او خیلی سرسخت است و نمیتواند مسیر ایران را معکوس کند، حتی اگر همه شواهد حکم کند. به همان بدی که اجازه داد افغانستان به دست طالبان بیفتد، اگر بایدن از غرایز خود پیروی کند و با توافق هستهای جدید با ایران موافقت کند، عواقب آن برای خاورمیانه و امنیت آمریکا ممکن است بسیار بدتر باشد.