مطلب منتشر شده بیانگر سیاستهای شبکه بیان رسانه ای نیست. نویسنگان آزادند که نظرات خود را بدون سانسور بیان کنند.
شبکه رسانه ای بیان جهت ایجاد فضای تبادل نظر و اشاعه فرهنگ گفتمان در جامعه، از دیدگاه های انتقادی در خصوص مطالب منتشر شده استقبال میکند.
مطلب منتشر شده بیانگر سیاستهای شبکه بیان رسانه ای نیست. نویسنگان آزادند که نظرات خود را بدون سانسور بیان کنند.
شبکه رسانه ای بیان جهت ایجاد فضای تبادل نظر و اشاعه فرهنگ گفتمان در جامعه، از دیدگاه های انتقادی در خصوص مطالب منتشر شده استقبال میکند.
یکی از علل تاریخی توسعهنیافتگی ایران که به نظر من ریشۀ استبداد حاکم بر جامعه هم در آن نهفته است، ناتوانی در گفتوگو و نیاموختن دیالکتیک است. استبداد نیز مانع گفتوگو و اصلاح ارتباطات میان فردی و میان گروهی است. این چرخه باطل حداقل دو قرن میشود که ایران و جامعهاش را به بیراهه برده و زمینههای بهبود شرایط را نابود کرده است.
نمودهای انسداد در ارتباطات میان فردی، میان گروهی و میان فرهنگی در جایجای زندگی انسان ایرانی قابل مشاهده است. «مناظره» علیرضا نوریزاده و علی جوانمردی در یکی از تلویزیونهای فارسیزبان نیز یکی از مصادیق این انسداد است. افرادی که هرکدام کودکی، نوجوانی و احتمالاً جوانی خود را در ایران گذراندهاند و حالا آثار این انسداد را میتوان در کلام و رفتار آنها مشاهده کرد.
انسان ایرانی اگر جایی هم وارد مناظره یا دیالکتیک شود، غالباً در پی تحمیل عقایدش به طرف مقابل است. حال اینکه دیالکتیک در پی یافتن راههایی برای پیوند دادن دو یا چند دیدگاه متضاد در یک نظریه تازه است. شخصاً در مناظره این دو نفر که دو طیف متفاوت سیاسی را نمایندگی میکنند، به جز جدل و گلایۀ یکی به شاهزاده رضا پهلوی و گلایه دیگری به جوانمردی، نکته قابل توجهی مشاهده نکردم.
شاید بهتر این بود جوانمردی و نوری زاده به جای توسل به حواشی، هجمه و حملههای شخصی، الگوی تازهای پایهگذاری میکردند و به رژیم جمهوری اسلامی نشان میدادند که اپوزیسیونش گفتوگو و مناظره را خیلی خوب بلد است.
اما جای بسی تأمل و فکر است که چرا ما ایرانیها در مناظره، مجادله و مباحثه استدلال و منطق را رها میکنیم و به مغالطات متوسل میشویم؛ برای مثال، علی جوانمردی در جایی از این شبهمناظره به مغالطۀ «توسل به شخص» روی آورد تا همان اولِ کار، نوریزاده را از میدان به در کند. او با کنایه، خطاب به نوریزاده میگوید «بنده انقلابی نبودم، ریش هم نداشتم در انقلاب. بعد از انقلاب هم با حکومت نبودم. بعدش هم اصلاحطلب، خاتمیچی [نبودم]. و با پسر خامنهای هم ننشستم.»
مغالطۀ توسل به شخص هنگامی به کار میآید که مناظرهکننده قصد خطا جلوهدادن استدلال طرف دیگر را داشته باشد؛ ازاینرو به حمله شخصی میپردازد و با نکوهش خصوصیات فردی (مانند ریش و…) و مسائل شخصی طرف مقابل، تلاش میکند منطق و استدلال او را زیر سؤال ببرد؛ نکتهای که چندبار در این شبهمناظره دیده شد. چرا میگویم شبهمناظره؟ چون شرایط این مناظرۀ ناقص برابر و فراهم نبود؛ بهبیاندیگر، با توجه به موضوع مورد بحث، دو فردی که روبروی یکدیگر قرار گرفته بودند، از نظر دانش سیاسی، سابقه فعالیت و سن با یکدیگر تناسبی نداشتند و کفه ترازو به سمت علیرضا نوریزاده سنگینی میکرد؛ شاید حملههای شخصی علی جوانمردی به دلیل همین شرایط نابرابر بود تا اوضاع را کمی به نفع خود تغییر دهد.
رفتار مجری برنامه هم تا حدودی ناعادلانه بود و صحبتهای جوانمردی را مرتباً قطع میکرد؛ شاید به این دلیل که از نظر فکری و گرایش سیاسی، نزدیکی بیشتری به نوریزاده دارد و تمایل داشت کمکی به او کرده باشد. از مجری یک مناظره انتظار میرود وقت را کنترل کند، سؤالات روشن طرح کند، جانب کسی را نگیرد و اجازه دهد کلام طرفهای مناظره منعقد شود؛ اما در این برنامه چنین مواردی به طور کامل رعایت نشد.
اما جدای از موارد فنی مناظره، محتوای آن نیز قابل تأمل است. بحث درباره سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی بود. شخصاً گمان میکنم شاهزاده یکی از بهترین سخنرانیها یا نشستهای مطبوعاتی خود را برگزار کرد. او صریح، شفاف، رک و منسجم صحبت کرد و مروج همگرایی میان گروههای اپوزیسیون بود؛ اما توجه ویژه رسانهها به این نشست مطبوعاتی برای افرادی که مدعی رهبری مخالفان جمهوری اسلامی هستند (افرادی مانند علی جوانمردی، کوروش عرفانی و برخی جمهوریخواهان) اندکی رشکبرانگیز بود که البته قابل درک است.
بااینحال، سخنان شاهزاده نیز خالی از ایراد نبود و انتقادهایی را میتوان به آن وارد کرد؛ از جمله این گزاره او که اپوزیسیون را صرفاً خود «مردم» دانست و گروههای مخالف رژیم را که سالهاست فعالیت ثمربخش داشتهاند، به هیچ انگاشت. چنین انگارهای که تا حدودی مبتنی بر پوپولیسم است، نهفقط کمکی به مبارزات مدنی مردم نمیکند، بلکه سبب دلسردی گروههای مخالفی میشود که طیفهای وسیعی از مردم را نمایندگی میکنند.
حق نشر به طور کامل به شبکه بیان تعلق دارد © 2020 بیان میدیا
حق نشر به طور کامل به شبکه بیان تعلق دارد © 2020 بیان میدیا